-
آییی انسان...
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1391 21:17
هر وقت که خانم « ر » وارد درمانگاه میشود دلم به درد می آید . آنقدر که مظلوم است و آنقدر که بیچاره است . اما امروز ، با وجودیکه باز هم دلم به حالش سوخت ، شاد شدم که هنوز انسانهای بیدار و با وجدان وجود دارند . هنوز هستند کسانی که وقتی چنین بیماری را ببینند ، حاضر باشند دست در جیب کنند . که برایش داروهایش را بخرند . و...
-
آچار فرانسه
چهارشنبه 1 آذرماه سال 1391 15:27
خوب است که آدم توانا باشد . اینکه افرادی به توانایی های تو ایمان داشته باشند خیلی لذت بخش است . باعث میشود خودت هم اعتماد به نفس پیدا کنی . احساس میکنی کاری نیست که نتوانی از پسش بر بیایی . فقط یک جای کار مشکل پیدا میکند ، اینکه همه جا باید در صحنه حضور داشته باشی ! و آنوقت از کارهای اصلی خودت هم میمانی ...
-
سبز و همیشه سبز !
دوشنبه 15 آبانماه سال 1391 13:46
به مقطع جدیدی از زندگی پا گذاشته ام . قرار است زندگی با تمام شادیهایش در مقابلم باشد . قرار است طعم تمام پیروزیهایی که انتظار دارم را بچشم . قرار است بهترین آنچه میتوانم باشم . قرار است پایدار باشم ، شادمان و بالنده . تاکید میکنم : اینکه توی پست قبل حرف از پیری زده ام منظور فقط عدده ! اصلا هم پیر نشده ام ! خیلی هم...
-
زادروزمان خجسته !
پنجشنبه 11 آبانماه سال 1391 19:50
راستی راستی پیر شدیم ها !
-
بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین
سهشنبه 25 مهرماه سال 1391 13:05
از جلوی در ورزشگاه رد میشوم . نگاهم می افتد به سوپری رو به روی ورزشگاه . وسوسه میشوم بروم و لواشک بخرم . مثل قدیمها . توی سوپری خانم مسنی نشسته . لواشکها را که برایم می آورد ، از آقای مسنی میپرسم که قدیمها توی این مغازه مینشست : دبیرستانی بودیم . می آمدیم برای ورزش اینجا . همیشه ازشون لواشک میخریدیم . میگوید : خدا...
-
در نا امیدی بسی امید است ...
چهارشنبه 29 شهریورماه سال 1391 13:39
بعضی وقتها یک اتفاقاتی می افتد توی زندگی که شیرین است . آنقدر شیرین و دلچسب که میترسی تمام شود . بعضی وقتها انتظاری که داری از زندگی انتظار زیادی نیست . یک دفعه طوری میشود که انتظارت را از خودت چند برابر میکند . بعضی وقتها از بعضی ها که خیلی عزیزند برایت ضربه میخوری . آنوقت یکهو یکی پیدا میشود که چنان لطفهایی میکند به...
-
فرصت
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 20:57
هنگامی که به روزهای گذشته عمر خویش مینگرید ، میبینید که روزها به سرعت گذشته اند . زمان کم است و هیچ کس در این عالم فرصت زیادی برای زیستن ندارد . ریچارد باخ
-
6/11
شنبه 11 شهریورماه سال 1391 12:45
شخصیت شما زمانی رشد میکند که از حس تشخیص والای خود پیروی کنید و بی آنکه مطمئن باشید آرمانهایتان عملی هستند ؛ به آنها اعتماد کنید . ریچارد باخ
-
قدیم و جدید
شنبه 14 مردادماه سال 1391 18:57
میگویند قدیمها ، وقتی پدران و مادران ما جوانتر بودند ، ماه رمضان اجر و قرب ویژه ای داشته . کسی در ماه رمضان شراب نمیخورده ، روزه خواری نمیکرده ، رفتارها متعادل بوده و مردم صبور . چند روز پیش در درمانگاه ، پرسنل را وقتی به من لواشک تعارف میکردند متعجب کردم ! ابتدا اصرار آنها مبنی بر اینکه بخورم و انکار من ... . وقتی...
-
دلم گرفته ای دوست...
شنبه 31 تیرماه سال 1391 18:22
دلم گرفته ، ای دوست ! هوای گریه با من ؛ گر از قفس گریزم ، کجا روم ، کجا ، من ؟ کجا روم ؟ که راهی به گلشنی ندانم ، که دیده برگشودم ، به کنج تنگنا ، من . نه بسته ام به کس دل ، نه بسته کس به من نیز، چو تخته پاره بر موج ، رها ، رها ، رها ، من . ز من هر آنکه او دور، چودل به سینه نزدیک ؛ به من هر آنکه نزدیک ، ازو جدا، جدا ،...
-
زیاد که باشی ...
چهارشنبه 21 تیرماه سال 1391 11:45
چه رسم جالبی است !!! محبتت را میگذارند پای احتیاجت … صداقتت را میگذارند پای سادگیت … سکوتت را میگذارند پای نفهمیت … نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت … و وفاداریت را پای بی کسیت … و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بیکس و محتاج !!! .آدمها آنقدر زود عوض می شوند … آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت...
-
رویا
شنبه 10 تیرماه سال 1391 22:10
وقتی کوچک بودیم رویاهایی بزرگ داشتیم . اکنون که بزرگ شدیم رویاهایمان به همان نسبت کوچک شده . کاش هنوز کودک بودیم .
-
سلام خانم وزیر
شنبه 27 خردادماه سال 1391 12:14
خانم وزیر ؛ گویا شما پزشک خانواده نبوده اید و از مشکلات آن اطلاعی ندارید . گویا شما با بیماران معتادی که برای دریافت دیازپام و کلونازپام به صورت اورژانس به درمانگاه مراجعه میکنند برخورد نداشته اید . وگرنه میدانستید که پزشک خانواده با چه تهدیدهایی روبه روست ! گویا شما با ویزیت ارزان پزشک خانواده بیماران را معالجه نکرده...
-
درمانگاه نوشت
دوشنبه 15 خردادماه سال 1391 22:48
خنده ام میگیرد . به مردم ساده دلی که فقط با یک برخورد خوب ، شیفته میشند و میپرسند : شما چه روزهایی اینجا هستید ؟ و نمیدانند که تو در حالی که تاریخ دقیق شیفتهاتو میگی ، توی دلت هزار بار آرزو میکنی که توی شیفت تو نیان . برخورد خوبت از ته دله ، اما تنبلیت هم !
-
سهراب
دوشنبه 1 خردادماه سال 1391 01:17
یاد من باشد هر چه پروانه که می افتد در آب زود از آب در آرم یاد من باشد کاری نکنم که به قانون زمین بر بخورد یاد من باشد تنها هستم ماه بالای سر تنهایی است.
-
احساسات ماکیان دوستانه !
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1391 01:43
یک روز به این فکر میکنی که چقدر این موجودات شادند از اینکه در باغی بزرگ مشغولند به زندگی . فکر میکنی که چقدر وضعشان نسبت به هم نوعانشان بهتر است . که آزادند و رها . که در بند نیستند . فضایی که برای زندگی در اختیارشان گذاشته شده چقدر سرسبز است . فردای آن روز میشنوی که همان باغ بزرگ ، مسلخی بوده برایشان . همان فضای...
-
خدارا شکر
یکشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1391 14:38
امسال را دوست دارم . پر است از بارندگی . پر است از تگرگ . پر است از باران . پر است از برف . هر چند که بعضی مواقعش ، بی موقع است ! و چقدر جدیدا چیزهایی که دوست دارم زیاد هستند !
-
آناتومی گریز
جمعه 25 فروردینماه سال 1391 12:13
آناتومی گریز را دوست دارم . همه شخصیتهایش را . هیچ شخصیتی کامل نیست . هیچ سفید و سیاهی وجود ندارد . همه اشتباه میکنند . کسی نیست که از او در طول سریال لااقل یک لحظه بدت نیامده باشد . از مردیت که راوی داستان است گرفته تا مارک سولان که از اول با یک نقش منفی وارد داستان شد ، همه خوبیهای خاص خودشان را دارند و بدیهای خاص...
-
خاطرات اینترنی
شنبه 5 فروردینماه سال 1391 23:54
میخوام خاطره چند تا اتفاق عجیب توی پاویون بیمارستان ف رو براتون تعریف کنم ، جالب اینجاست که این اتفاقات برای کسانی افتاده که توی بیمارستانهای دیگه از فعالترین اینترنها بودند !!!!!!!!!! ماجرای اول : ساعت 2 شبه . اینترنهای a ، b و c توی پاویون خوابند . تلفن زنگ میخوره . a بیدار میشه و گوشی رو بر میداره . با b کار دارند...
-
بهار آمد ...
جمعه 4 فروردینماه سال 1391 13:04
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید صفیر مرغ بر آمد بط شراب کجاست فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشید پروردگارا ! در سال جدید ما را از دشمن ، دروغ و خشکسالی دور بدار !
-
سخنرانی ونه گات
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 11:58
سلام این مطلب دیشب به دستم رسید . دلم نیومد که عمومیش نکنم . سخنرانی ونه گات نویسنده آمریکایی در مراسم فارغ التحصیلی دانشگاه MIT : اگر میخواستم برای آینده ی شما فقط یک نصیحت بکنم، مالیدن کرم ضد آفتاب را توصیه میکردم. آثار مفید و دراز مدت کرم ضد آفتاب توسط دانشمندان ثابت شده است، در حالی که سایر نصایح من هیچ پایه و...
-
بوقلمون
چهارشنبه 17 اسفندماه سال 1390 00:03
چق در س خت اس ت هم رن گ جم اع ت ش دن وق تی جم اع ت خو د ش هزار رنگ اس ت !
-
اسکار را گرفتیم ! ممنون آقای فرهادی ... ممنون همه عوامل فیلم
دوشنبه 8 اسفندماه سال 1390 16:17
کسب جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی برای فیلم جدایی نادر از سیمین را به همه هم میهنانم تبریک میگویم سخنان اصغر فرهادی هنگام دریافت جایزه اسکار : At this time many Iranian all over the world are watching us and I imagine them to be happy they are happy not just for an award or a film or a filmmaker, but because at the...
-
نوستالزی
جمعه 5 اسفندماه سال 1390 01:16
پنومونی داره . براش کوآموکسی کلاو و آزیترو نوشتم . کلی براش توضیح دادم درباره نحوه مصرف داروها . آخرش که داره میره میپرسه : نذارم یه چرک خشک کن تمام شه بعد اون یکی را شروع کنم ؟!! میگم : نه . باید با هم بخورید . باز شک داره : مطمئنید اشکالی نداره ؟!!!!!!!!!! امروز مریضی داشتم که یاد 2 نفر از بهترین اساتیدم را برایم...
-
درد
سهشنبه 2 اسفندماه سال 1390 12:19
از دردهای کوچک است که آدم مینالد . وقتی ضربه سهمگین باشد لال میشوی .
-
سپندارمزگان
شنبه 29 بهمنماه سال 1390 00:43
در گاهشماریهای گوناگون ایرانی، علاوه بر این که ماهها نام داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. برای نمونه روز نخست هر ماه « روز اورمزد »، روز دوم هر ماه، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم هر ماه، اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم هر ماه، شهریور...
-
چرا مردها مشاورین خوبی نیستند ؟
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1390 00:50
ـــ آقای مشاور عزیز امیدوارم بتوانید به من کمک کنید. چند روز پیش من از خانه خارج شدم تا به سر کارم بروم. هنوز از خانه دور نشده بودم که ماشینم خراب شد و مجبور شدم تا خانه پیاده برگردم. وقتی وارد خانه شدم نتوانستم آنچه را می بینم باور کنم. دختر همسایه توی خانه ما بود! من 32 ساله هستم، شوهرم 34 ساله است و دختر همسایه فقط...
-
جدایی نادر از سیمین
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1390 00:01
با تاخیر مینویسم : and golden glob goes to the film from country of Iran Separation
-
بهار ما گذشته شاید ...
چهارشنبه 7 دیماه سال 1390 22:52
خدا این پسر عموهای ما را شفا بده . توی این سرما آتش روشن کرده اند و دورش نشسته اند ! تازه من را هم دعوت میکنند . فکر نمیکنند که فردا به علت سرماخوردگی باید ردیف شن جلوی خونه ما ؟!
-
به دوست ...
سهشنبه 6 دیماه سال 1390 01:06
حسرت چیزی که در گذشته داشتی را نخور . به این فکرکن که در آینده چه چیزی پیش روی توست . آینده ات را با امید و ایمان بساز . تلاش کن برای خوشبختی . خوشبخت باشی و شاد که این ، آرزوی قلبی من است . آرزو میکردم که تو خواننده شعرم باشی راستی شعر مرا میخوانی ؟؟ نه دریغا هرگز باورم نیست که خواننده شعرم باشی کاشکی شعر مرا...