ایراندخت

دختری از ایران زمینم ، در پی بهبود آدمی ...

ایراندخت

دختری از ایران زمینم ، در پی بهبود آدمی ...

مختصری از خستگی ها ...

درگیری های من این روزها خیلی زیاد بود و حسابی خسته ام کرد . به حدی که اکثر اینترنهای اطفال جرات نداشتند باهام حرف بزنند !!!!

مورد اول جریان تزم بود که به بن بست خوردم . 

مورد دوم جلسه ای بود که با شورای پژوهشی دانشگاه ترتیب دادیم و هر چی از عملکردشون انتقاد کردیم آخرش همون حرف خودشون رو زدند . به طوری که آخرش به این نتیجه رسیدیم که همینه که هست ! 

مورد سوم درگیری با رزیدنتمون بود که کارهایی که به من ربطی نداشت را از من میخواست و طلبکار بود که چرا فلانی و فلانی کارشونو انجام نداده اند .  

مورد چهارم صاحبخانه عزیزم بود که حاضر نیست من ۲ ماه بیشتر از مدت قرارداد توی خونه اش باشم ، چون ممکنه مهر مستاجر دانشجو گیرش نیاد . 

مورد پنجم هم نتیجه CT پدر یکی از دوستان قدیمی بود که احتمالا بدخیمیه . دوستی که خیلی دوستش دارم و پدرش را هم . 

الان انقدر خسته ام که مغزم برای نوشتن یه مطلب درست و حسابی کار نمیکنه . فقط میخوام بگم دیشب از مناظره لذت بردم . امیدوارم مردم ایران حقیقتا عمیق فکر کنند .

اندر احوالات عوالم اینترن ها !

  

  

امروز راند تحمیلی(!!!!) هیجان انگیز بود . یک مشت اینترن گرسنه یه جعبه شیرینی پیدا کرده بودند که ته مانده شیرینیهای روز پرستار بود !!!! دکتر ج ( رزیدنت ) هم هر چی التماس میکرد که بریم سر راند بچه ها تکون نمیخوردند . تازه اینترن اطفال اورژانس که اومده اصلا صدای رزیدنت رو که داره باهاش حرف میزنه نمیشنوه !!!! فقط حواسش به اینه که : 

 چی دارین میخورین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!! 

             ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

از صبح تا شب جون میکنی دنبال کار مریضهات میدوی ، آخرش هم به چشم نمیایی . اون از دیروز که دکتر م ( چیف رزیدنت ) بعد از ۲ ساعت توی بخش بودن ، تازه دیدتم و میگه : نیستی خانم دکتر !! اون هم از دکتر ر که از سر احتمالا شوخی امروز به چیف رزیدنت میگه : همه اینترنهامون خوبن الا این دو تا خانم دکتر ! دمت گرم شیرین جون . خوب جوابشو دادی : گویا هر کی ساعت ۱۲ ظهر هنوز توی بخشه از نظرتون کم کاره . بقیه که نیستند رو بیشتر میپسندید ! 

          ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

امروز از متین میپرسم دوز بروفن رو یادته چقدر بود ؟ میخنده :« مگه بروفن دوز داره ؟!!! بچه چند سالشه ؟!!!! »   مردم تخمینی دارو میدن !!!!! 

     

* راند تحمیلی همون راند تحویلیه که ظهرها بیمارهامونو به رزیدنت و اینترن کشیک تحویل میدیم .