ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
دلم گرفته ، ای دوست ! هوای گریه با من ؛
گر از قفس گریزم ، کجا روم ، کجا ، من ؟
کجا روم ؟ که راهی به گلشنی ندانم ،
که دیده برگشودم ، به کنج تنگنا ، من .
نه بسته ام به کس دل ، نه بسته کس به من نیز،
چو تخته پاره بر موج ، رها ، رها ، رها ، من .
ز من هر آنکه او دور، چودل به سینه نزدیک ؛
به من هر آنکه نزدیک ، ازو جدا، جدا ، من !
نه چشم دل به سویی ، نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا ، من .
ز بودنم چه افزود ؟ نبودنم چه کاهد ؟
که گو یدم به پاسخ ، که زنده ام چرا من ؟
ستاره ها نهفتم ، در آسمان ابری ــ
دلم گرفته ، ای دوست ! هوای گریه با من ...
سیمین بهبهانی
منم دلتنگم
ای دوست هوای گریه دارم شانه ای میخواهم تکیه هق هقم تا نرنجد دل از من که چرا تنهایم که مقصر منم شاید!
چی شده مگه
هوای گریه با من...
سلام رفیق
بهت نمیاد این حال و احوال..........دختری که من میشناسم......تو اوج غم چشماش میخنده........ملوسکم
وبلاگ خیلی قشنگی دارید خانم دکتر
به من مریض هم یه سری بزنید
من مریض خنده ام
مرسی
مرد زندانی میخندید
شاید
به زندانی بودن خویش
شاید
به آزاد بودن ما
راستی زندان کدام سوی میله هاست؟!!!!!
سلام دوست عزیزم-شما رو به دیدن از وب کوچیکم دعوت میکنم-خوشحال میشم زودتر بهم سر بزنی-خوشحالتر میشم منو با اسم -->حرف آخر<-- لینک کنی و بهم خبر بدی تا منم لینکت کنم[گل]