-
یلدا
چهارشنبه 30 آذرماه سال 1390 19:09
سیاهی امشب را با شمع و شعر حافظ و شاهنامه می آمیزم و شاد می مانم ، چرا که با شکیبایی خواهم دید که مهر باز هم چون همیشه بر تاریکی چیره خواهد شد ... یلدا خجسته باد
-
مقایسه
سهشنبه 29 آذرماه سال 1390 23:52
میگن : از کجا میدونی ؟ شاید قبول شدی ! میگم : مامان جان ! خیال میکنید کنکوره که با یللی تللی و خوش گذرونی و مسافرت و علافی قبول شم ؟!!! امتحان رزیدنتیه !!!!!
-
فرصتهایی که از دست رفت
چهارشنبه 23 آذرماه سال 1390 18:06
دیروز به زمانهایی فکر میکردم که داشتم و از دست دادم . به فرصتهایی که فقط به دلیل تنبلی و بی تفاوتی خودم و اطرافیانم گذشت . یک سال و نیم برای طرح ساکن استان هرمزگان بودم . در طول این مدت فقط ۴ بار به کنار دریا رفتم . فقط ۲ بار فقط برای گردش به جزیره قشم رفتم . اصلا به جزیره زیبای هرمز سفر نکردم و ... . چرا ؟ غیر از این...
-
خداوندا ...
یکشنبه 20 آذرماه سال 1390 21:16
پریشانم، چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی. خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز آیی زمین و آسمان را کفر میگویی نمیگویی؟! خداوندا! اگر در روز گرما خیز...
-
جبر یا اختیار ؟
جمعه 15 مهرماه سال 1390 14:39
خیلی وقتها که به قانون اختیار و جبر فکر میکنم احساس سر درگمی دارم . نمیفهمم . تمام اتفاقاتی که از سر تصادف یا خواست خدا یا هر چیز دیگه ای میفته و روی زندگی و آینده آدم تاثیر میذاره را چی تعبیر کنم . مثلا زلزله ای که میاد و سرمایه های آدم را نابود میکنه ، یا عزیزان آدم را میگیره و روح و روان آدم را درگیر میکنه ......
-
بعضیها کجا زندگی میکنند !
سهشنبه 5 مهرماه سال 1390 23:57
منطقه زندگی ما شهر سردیه . امسال با وجودیکه سرمای پاییزی دیر به شهر ما آمد اما از اواسط شهریور شبها حتما باید پنجره ها را میبستیم یا اگر قرار بود بعد از ساعت ۶ یا ۷ در هوای آزاد باشیم ،چتما باید بالاپوشی اضافه میکردیم . دیروز توی درمانگاه مریضی داشتم که از درد پهلوی راست شاکی بود . در معاینه و شرح حال به هیچ جا نرسیده...
-
مناجاتی از دکتر شریعتی
شنبه 26 شهریورماه سال 1390 17:39
خدایا!!! مرا به ابتذال ارامش و خوشبختی مکشان. اضطرابهای بزرگ ٫ غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن . لذتها را به بندگان حقیرت ببخش و درد های عظیم را به جانم ریز. خدایا! اگر باطل را نمی توان ساقط کرد می توان رسوا ساخت اگر حق را نمی توان استقرار بخشید می توان اثبات کرد طرح کرد و به زمان شناساند و زنده نگه...
-
low
پنجشنبه 10 شهریورماه سال 1390 22:11
low بودن اصلا سخت نیست . کسانی که low میمانند عجیب و غریب نیستند . برای low بودن کافیه انتظاراتت را low نگه داری ، و تلاشت را هم low . با عرض پوزش از سیب پزشکی به خاطر بدقولی ... در اسرع وقت درباره مطلبی که خواستید مینویسم.
-
نفرولوژی ماه مبارک رمضان
چهارشنبه 26 مردادماه سال 1390 20:16
خدایا شکرت ... برای اینکه به من قدرت دادی تا بتوانم به روی پاهایم بایستم . خدایا شکرت ... برای اینکه به من توانایی دادی تا آب بنوشم و از نوشیدنش لذت ببرم خدایا شکرت ... برای اینکه به من این سلامتی را دادی که زمان نیازم به آب ، آن را درک کنم خدایا شکرت ... برای اینکه سالمم ، کلیه هایم توانایی دفع آب دارند و توانایی...
-
چراغ موشی
یکشنبه 23 مردادماه سال 1390 20:11
۲۹ ساله است . heavy smoker است . یکی دو تا دندان سالم در دهانش دارد ! میگویند داشته لیسانس میگرفته ولی سال دوم دانشگاه درسش را رها کرده . مدتی در بیمارستان روانی بستری بوده . بیکار است . با عمه خانم مشورت کرده . گفته : میدهندش به من ؟ عمه خانم گفته اند : نه... میخواهد تخصص بگیرد . گفته : تخصص برای چی ؟ ماهی دو سه...
-
؟؟؟؟؟
چهارشنبه 19 مردادماه سال 1390 23:45
وقتی تنبلی و حوصله درس خوندن نداری ... وقتی مهمان گر و گر میاد خونه و همه مشتاق دیدنت هستند ... وقتی همه از فامیل و دوست و آشنا گرفته تا کارگر قدیمی و جدید مریض میشن و تو بهترین دکتر مجانی موجودی ... وقتی اونقدر خوابتو دوست داری که اگه یه روز خوابت کم بشه مغزت هم کار نمیکنه ... وقتی از برنامه درسیت در حد تیم ملی عقبی...
-
کارهای مردانه
شنبه 8 مردادماه سال 1390 20:28
یه مطلبی خوندم از یه نفر که خیلی خوشحال بود برای اولین بار یه کار مردانه انجام داده . رفته بود مکانیکی ماشینشو داده بود برای تعمیر . به خودم و اون تغییراتی که توی چند سال گذشته داشتم فکر کردم . از دانشگاه توی شهر غریب ، اسباب کشی های سریع السیر ، تعمیرات کولر ، برق ، لوله آب ، شوفاژ و ... گرفته تا گذراندن طرح توی یه...
-
درس
شنبه 1 مردادماه سال 1390 21:20
هر کار میکنم تنبلی نمیذاره درس بخونم . از خودم شاکی شدم دیگه . نمیتونم بشینم سر درس . تمرکز ندارم . در نتیجه اصلا پیش نمیرم . یعنی میشه راه بیفتم ؟
-
تضاد
شنبه 25 تیرماه سال 1390 11:41
شنیده ام دارند دیش ها و reciever ها را جمع میکنند . دیشب یکی از شبکه های استانی را میدیدم ، یکی از تبلیغ هاش تبلیغ گیرنده دیجیتال بود ! پ ن : تا حالا انقدر سرم شلوغ بود که نتونستم طرف درس برم . به نظرتون دیر نیست ؟
-
روشهای جدید ...
دوشنبه 20 تیرماه سال 1390 14:15
گاهی اوقات تنها راه محدود کردن آدمها برای استفاده از یک امکانات ، ترسوندنشونه که اگه استفاده کنند از دستش میدهند .
-
گذشته متفاوت
سهشنبه 7 تیرماه سال 1390 03:04
اگه بهتون فرصت این داده میشد که فقط یک اتفاق که در گذشته براتون پیش اومده را تغییر بدید چی را انتخاب میکردید ؟
-
ریسک
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1390 00:48
هیچوقت نمیتونی بدون اینکه مطمئن باشی سالم میمونی ، بی پروا به دریا بزنی ...
-
شمارش معکوس
سهشنبه 24 خردادماه سال 1390 21:57
شمارش معکوس شروع شده . ۱۵ روز دیگه اینجا را ترک میکنم . طرحم تمام میشه . نمیدونم . حس غریبیه . ترکیبیه از عادت کردن ، علاقه ، دلتنگی ، نگرانی برای بازمانده ها ، خستگی و ...
-
دیدگاه متفاوت
شنبه 21 خردادماه سال 1390 14:46
اون چیزی که کرم ابریشم به نظرش آخر دنیا میاد مردم به عنوان پروانه میشناسند ....
-
پسرهای امروزی
سهشنبه 10 خردادماه سال 1390 23:27
پسر مسوول تزریقات مرکز است . ۱۱ سالشه . چند وقت پیش خواب دیده بوده زن گرفته . بعد از این خواب ، یه دختر انتخاب کرده واسه ازدواج ، الان هم گیر داده که عقدشون کنند !
-
یه اصل دخترانه
یکشنبه 8 خردادماه سال 1390 21:42
یه اصل همدلی با یه دختر اینه : اگه گفت بهم زنگ نزن ، اگه گفت تنهاییو ترجیح میدم ، اگه گفت نزدیکم نیا ؛ اونوقت بی سروصدا دورش بپلک . اگه دوری زنگ بزن ، فوقش بر نمیداره . اگه نزدیکی برو پیشش ، حتی حرف نزن ، سکوت کن . فوقش نگاهت نمیکنه . فقط تنهاش نذار . اینطوری حس میکنه یه همراه داره که درکش میکنه . اونوقت میشی عزیز...
-
ناصر حجازی
دوشنبه 2 خردادماه سال 1390 23:34
چقدر این دو روز نا میمون بود . اون از دیشب که خبر وحشتناک فوت پدر دوستم را شنیدم و این هم از امروز و ناصر خان . ناصر خان ، هیچوقت در خاطره فوتبال ایران فراموش نمیشی .
-
خداحافظی
دوشنبه 2 خردادماه سال 1390 23:30
تحمل از دست رفتن کسی که برات عزیزه سخت ترین کاره . دوست من ، برای تسلای غم از دست دادن پدرت ، فقط میتونم بگم متاسفم .
-
تفاوت ها
شنبه 31 اردیبهشتماه سال 1390 16:42
دو دوستیم . مدتیه با همیم . به خودمون که نگاه میکنم به وضوح میبینم که او black swan است و من white swan .
-
case
دوشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1390 13:24
از همکاران عزیز میخوام که لطف کنید و تشخیص افتراقیهاتون را مطرح کنید . خانمی حدودا 60 ساله مراجعه کرده با شکایت درد ناحیه آنال ( مقعد ) که فقط شبها وقتی خوابه اتفاق می افته . در طول روز درد نداره . سابقه یبوست ، فیشر ، رکتوراژی را ذکر نمیکنه . مشکل روحی هم نداره . در معاینه هم نکته مثبتی نداره .
-
دکتر گران فروش !
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 18:11
اینجاشو ندیده بودیم که مریض بیاد بشینه و از درآمدت بپرسه .بعد هم بگه چرا گران میگیرید ، ما کشاورزیم . قدیما دکترها کم میگرفتند . یکی نیست بگه شما تورم را حساب کن ، بعد خودت کلاهتو قاضی کن ، ویزیت ۱۰۲۰ تومان زیاده ؟
-
نمایشگاه کتاب ۹۰
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 11:31
رفتیم نمایشگاه و برگشتیم . جای همه دوستان خالی . شلوغ بود . حیف که میخوام درس بخونم . وگرنه میدونستم با نمایشگاه چیکار کنم !!!!
-
کویر
شنبه 3 اردیبهشتماه سال 1390 21:01
کویر تشنه باران است و دل تشنه خوبی به من محبت کن ! که ابر رحمت اگر در کویر می بارید به جای خار بیابان ـ بنفشه می رویید و بوی پونه وحشی به دشت بر می خاست چرا هراس چرا شک ؟ بیا که من ـ بی تو درخت خشک کویرم که برگ و بارم نیست امید بارش باران نوبهارم نیست حمید مصدق با اندکی تغییر
-
زیتون
سهشنبه 30 فروردینماه سال 1390 10:20
یه توله سگ پیدا کردیم . توی روستای مجاور . خیلی خوشگله . یتیم بود . با خودمون آوردیمش درمانگاه . الان بعد از ۶ روز عاجزمون کرده از بس دلش میخواد بازی کنه . همبازی سگ نشده بودیم که شدیم !
-
جدایی نادر از سیمین
شنبه 27 فروردینماه سال 1390 20:24
اگه جای ترمه ، بچه نادر و سیمین بودید کدام را انتخاب میکردید؟