ایراندخت

دختری از ایران زمینم ، در پی بهبود آدمی ...

ایراندخت

دختری از ایران زمینم ، در پی بهبود آدمی ...

جبر یا اختیار ؟

خیلی وقتها که به قانون اختیار و جبر فکر میکنم احساس سر درگمی دارم . نمیفهمم . تمام اتفاقاتی که از سر تصادف یا خواست خدا یا هر چیز دیگه ای میفته و روی زندگی و آینده آدم تاثیر میذاره را چی تعبیر کنم . مثلا زلزله ای که میاد و سرمایه های آدم را نابود میکنه ، یا عزیزان آدم را میگیره و روح و روان آدم را درگیر میکنه ... ترافیکی که ممکنه بهش برخورد کنی . به یه قرار مهم که تمام آینده ات در گرو اونه نرسی ... با وجودی که شرایطت مناسب نیست جایی برای دریافت شغل و یا ادامه تحصیل جلو میری و از قضا دقیقا  چون آدمی که شرایط بهتری داشته نتونسته بیاد اون موقعیت مال تو میشه ....        اینا همه نمونه هایی از اتفاقات خوب و بدیه که سزنوشتو درگیر میکنه . حالا اگه به اینها نگاه کنیم همه چیز جبره . اما اگه بگیم مسیر زندگیمونو انتخاب میکنیم و تلاشهامونو تنظیم میکنیم میشه اختیار . کدوم درسته ؟ اگه گاهی جبرهایی توی زندگی هست چرا ؟ اگه همه چیز با اختیار تعیین میشد چه فرقی میکرد ؟

نظرات 8 + ارسال نظر
amir جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:34 ب.ظ

سلام
این مطلب خیلی جای صحبت داره خیلی
فقط به ذهنم رسید این حدیث رو از امام علی(ع) براتون بنویسم
لا جبر و لا تفویض، بل امر بین الامرین
موفق باشین

ممنون

آرمین جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:50 ب.ظ

سلام.

اگه جای خدا بودی کدومشو ترجیح میدادی؟ به نظرت کار درست کدوم بود؟ اصلا چرا خدا بگیم؟ اگه مادر یه بچه باشی کدومو ترجیح میدی؟ دوس داری تو سرنوشت براش تعیین کنی یا خودش؟ کدوم برای آینده ش بهتره؟

وبلاگ خوبی دارید.

دکتر نفیس یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 ق.ظ http://drnafis.blogfa.com

یه جایی این وسطا
هر وقت آدم فکر می کنه مختاره ، یهو جبر می پره توی کاسه ش.
و دقیقا همون وقتی هم که فکر می کنه مجبوره ، مختاره
Complicatad!

دقیقا

حمید یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:52 ق.ظ http://dr_ahmadi.mihanblog.com

اینم مثل قصه اول مرغ بود یا تخم مرغ...من که گیج شدم

شکا دیگه چرا حاج آقا ؟

رامین دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:58 ق.ظ http://dr-virus.blogfa.com/

موضوع جالببه. زندگی مجموعه ای از جبر و اختیاره. باید بجنگی تا با اختیارت کمی از این سرنوشتی رو که جبر برات خواهد نوشت را تغییر دهی. اگر بشینی و خودتو به سرنوشت بسپاری کوتاهی کردی و از طرف دیگه اگر فکر کنی تو زندگی همه چیز دست خودته اشتباه بزرگتر. حالا چی شده که الان اینطوری تو فکر این موضوع بزرگ فلسفی افتادی؟

درس به مغزم فشار آورده

یک دانشجوی پزشکی سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:28 ب.ظ http://manopezeshki.persianblog.ir/

راستش خانوم دکتر یکبار درباره حکمت خدا خواستم فکر کنم بهم ثابت کرد بهتره زندگیمو کنم کاری با حکمتش نداشته باشم واسه همین ترجیح می دم روی این مسائل که واقعا دست خودتت نیست فکر نکنم.

محمدرضا جمعه 6 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 ب.ظ http://cinematography.blogsky.com/

سلام داشتم واسه موضوع نوشتم(اختیار) مطلب جم میکردیم رسیدم به شما.....

علی یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:13 ق.ظ http://www.seeyourinside.blogsky.com

دوست من ! در درون شما همه چیز منطقی هست یا همه چیز احساسی؟ در بیرون شما همه چیز حسن هست یا همه چیز عیب؟ این سوال ها و سوالهای دیگه همیشه یک جواب داره: هردو ! گاهی انتخاب آهنگ و سپس رقصیدن باهاش دست خودته. گاهی هم یکی دیگه آهنگ رو انتخاب میکنه و شما فقط میتونی برقصی :)
راستی ! شما در وبلاگ آواز سکوت چند نظر خوب گذاشته بودی . الان هم سه تا سوال مطرح شده که ظاهراً خیلیا باهاش مشکل درن و جوابشو نمیدونن. اگر چیزی به ذهنت رسید ممنون میشم بگی. مرسی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد