ایراندخت

دختری از ایران زمینم ، در پی بهبود آدمی ...

ایراندخت

دختری از ایران زمینم ، در پی بهبود آدمی ...

قدم خیر !

   

« آ خانم » خانمی ۹۲ ساله است . از آشنایان . چند روز پیش نوه اش تماس گرفت  و گفت که سینه اش خرخر میکند . وقتی گفتم به بیمارستان ببریدش خواهش کرد که اول من به خانه اش بروم و معاینه اش کنم . همه فرزندانش در خانه جمع شده بودند . خانم بیمار روی تخت تقریبا لمیده بود و صدایش در نمی آمد . به محض دیدنش وحشت کردم . شدیدا کاشکتیک بود در حدی که هیچ کس را تا به حال اینطور ندیده بودم . خلاصه پرونده بستریش را خواندم ، سرطان در همه جای بدنش ریشه دوانده بود . در مقابل چشم ۸ - ۹ نفر معاینه اش کردم . اولین توصیه ام بیمارستان بود که با مخالفت دخترش روبرو شدم . نسخه مفصلی نوشتم . آنتی بیوتیک های قوی ، سرم ، ویتامینهای مختلف و ...   

 امروز عروسش تماس گرفته . میگوید دست و قدم رکسانا خانم خیلی خوب بود . سرمش را وصل کردیم و داروهایش را دادیم خیلی بهتر شد . با خودم فکر میکنم شانس آوردم با این وضعی که داشت نیم ساعت بعد از رفتن من از دنیا نرفت . وگرنه بین دوست و آشنا معروف میشدم به بدقدمی ! 

 خرافات تا چه حد.... ؟

نظرات 14 + ارسال نظر
نوشین چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:56 ب.ظ

خوب مگه شک داشتن که قدم خیر هستی؟؟؟
هم قدمت خیره هم دستت شفاست و هم نفست مسیحا دم هست!
بله اینجوریه دوست من....!

بحث قدم خیر بودن من نیست . بحث دیدگاه خرافی آدمهاست . بحث این است که اگر با دارویت خوب شدند قدمت خوب بوده ، نه تجویزت . و اگر حالشان بد شد ، مسلما بدقدمی توست ...!
تازه ... تو دوست خوبی هستی که من را اینطوری میبینی

میثم چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 06:48 ب.ظ

اول اینکه یادمه قرار بود یه پست پر انرژی بذارید!
منم مادربزرگم نزدیک صد سالشه ولی کاملا سالمه فقط فرسودگی بیش از حد اجازه تکون خوردن بهش نمیده . عجیب موندم تو کار خدا .طرف سی سالش نشده شب میخوابه صبح بیدار نمیشه بعد کسی آرزوی مرگ داره اصلا انگار عزراییل راه خونه اش رو گم کرده...!
پ ن :
گاهی دلم میخواد جمجمه ام دوتا چفت میداشت پشت گوشهام ! بعد بازش می کردم مغزم می گرفتم زیر آب سرد و با صابون می شستم تا تمام گرد و غبارهاش شسته میشد... این روزها عجیب معلق ام . نمیدونم درآینده وقتی به این روزها فکر میکنم باید خوشحال باشم یا ناراحت . خدایا یه پکیج رحمت و نعمت برسون جون خودت بعدا تلافی میکنم

زنده بودن هر کسی برای اطرافیانش نعمت محسوب میشه . حتی اگر پیر و از کار افتاده باشه ...
پ.ن : خدا شفا بده !

نجمه رستمی چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:46 ب.ظ

حرفه پزشکی مقدسه شک نکن که شایسته بودی و هستی!
قدم خیر و شر وجود نداره! تو سرتاپا خیری بانو

این لطف تو هست که خیر میبینی

میثم چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:47 ب.ظ

آرزو بر جوانان عیب نیست...

خدا آرزوی همه جوانان را برآورده کنه ایشالا

ناهید کوچولووو چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:15 ب.ظ

تلقینه و فکر کنم تاثیر داره توی روحیه

گاهی خیلی اثر داره اما بیماری عفونی که با تلقین خوب نمیشه !

irman پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:32 ق.ظ

آخی....ما هم یک فامیلی داریم که در همین داستان های قدم خیر سیر میکند!و گرفتارش شدم!!!چون نمی دونم تا کی قدمم خیر می مونه!!!

آخ آخ ، دقیقا ! مرسی که درک کردی

محمد پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:29 ب.ظ http://h-no-h.blogsky.com/

من به این فکر می کنم که حالا عروس ها و دامادها که از نگهداری اش خسته شده اند در دلشان به شما ناسزا می دهند و این قدم خیر خاتون را .... نگران نباش، در هر دو صورت برایشان سبب خیر می شدی...

خدا راضی باشه و وجدان ! امیدوارم فقط قدم شر نشیم !!!!

ربولی حسن کور پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:04 ب.ظ http://www.rezasr2.blogsky.com

سلام
باید شانس میاوردین که به عنوان قاتل نشناسنتون!
و شانس آوردین که مجبورتون نکردن سرمشو بزنین :دی
زاستی
بازهم به خاطر لطفتون ممنون

سلام
خواهش میکنم ...
دقیقا ! البته همونجا اعلام کردم سرمشونو باید بگین یک پرستار با تجربه وصل کنه . کار هر کسی نیست ... فقط پرستارهای ICU !!!!

ممول جمعه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:21 ق.ظ http://www.dejapense.blogfa.com

بزن دس قشنگرو به افتخار رکی خوش قدم.پ ن پ فک کردی میخان بگن به به چه خانم دکتر باسوادی.نه جانم نیس از این خبرا


چه عجب از این ورا !

میثم چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:54 ب.ظ

اینجور که از شواهد مشخصه آزمون برای شما هم خوب نبوده !!!

متاسفانه

سوگل جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 02:07 ق.ظ http://farda91.persianblog.ir

خیلی وقته بلاگتون رو میخنم البته خاموش ! صمیمیت نوشته هاتون رو دوست دارم ، امیدوارم همیشه موفق باشید و از روزای خوبتون برامون بنویسین .

ممنونم . خوشحال شدم از آشناییتون

دکتر نفیس یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:19 ب.ظ

پرایویسی مریض خانوم دکتر !!!(بدجنسی محض !)

پرایوسی مریض به کنار ! پرایوسی پزشکو بگو !!!

حمید سهرابی جمعه 10 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:55 ق.ظ http://akharinpanjere.persianblog.ir

خانمی با درد شکم و آزمایش حاملگی مثبت مراجعه کرده. در سونوگرافی یک حاملگی خارج رحمی سیزده هفته ای در حفره شکم دارد. می گویم: تو متوجه نشدی حامله ای؟ عادتت قطع نشده بود این چند ماه؟ درد شکم نداشتی به خاطر جای نادرست جنین؟
سلام!
حکیم باشی به روز است و منتظر حضور شما
شاد باشید

سلام . جالبند بعضیها ! حالا زنده است ؟!!!

سارا خانوم جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:13 ق.ظ

هی دارم فکر میکنم خانومه کی بوده؟ یاده یکی از فامیلها افتادم که احتمالا با شما هم فامیل.......ولی اون 107 سال سنش.......بلکم بیشتر........و چنان دخترش ممصم ازشون نگهداری میکنه....هربارم تلفن میکنیم احوالپرسی میگه حال خاله خیلی بد........الن 12 سالی میشه این جمله رو هر بار میشنویم.......و ادامش اینه: این سال آخر.........و درباره قدم.......درباره خوش قدم بودن خودت شک داری>؟>؟>

نظر لطف شماست خانوم دوست !! نمیدونم میشناختیش یا نه . اما پیش بینیم درست بود و فوت کرد .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد