ایراندخت

دختری از ایران زمینم ، در پی بهبود آدمی ...

ایراندخت

دختری از ایران زمینم ، در پی بهبود آدمی ...

طرح نوشت

 

  

 

خانم و آقایی با کودک 3 ساله شان وارد میشوند . اول تشکر میکنند که دارویی که بهشان داده ام معجزه کرده و از دیروز که برای فرزندشان درمان را شروع کرده اند ، زخمش خیلی بهتر شده است . میخواهم که زخم را ببینم . زرد زخم است . میپرسند : نمیخواهد دوباره دارو برایش بگیریم ؟   

در جواب من که : نه . یک شیشه کافیست .  میگویند : آخر در حال تمام شدن است .    

تعجب میکنم : مگر چقدر بهش داده اید ؟  

جواب میدهند : هر 6 ساعت 5 قاشق 

شوکه میشوم : چرا اینقدر زیاد ؟؟؟؟؟؟؟  

خوشبختانه دارو را همراه آورده اند . روی جعبه دارو را نگاه میکنم . نوشته شده هر 6 ساعت 5 قاشق !! وحشت میکنم از اینکه اینقدر گیج بوده ام و اینطور دستور دارو را نوشته ام . دفترچه بچه را میگیرم و نگاه میکنم . اثر نسخه ام باقیمانده است : سفالکسین ... هر 6 ساعت 5 سی سی 

به داروخانه میروم و از مسوولش میخواهم نسخه و نوشته روی دارو را تطابق دهد . شرمنده میشود .  

به خانواده بیمار توضیح میدهم که اشتباه شده و بهتر است دیگر دارو را به کودکشان ندهند .   

پدر بچه میخندد : شانس آوردیم دارو ایرانی بود . وگرنه معلوم نبود بچه مان تا الان مرده بود یا نه ! 

و من فکر میکنم که واقعا شانس آوردیم ...

 

نظرات 17 + ارسال نظر
میثم دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:16 ب.ظ

راست میگی؟؟!!! باباهه چه باحال بوده ! من بودم با تانک می رفتم تو داروخانه...

ممول دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:49 ب.ظ http://www.dejapense.blogfa.com

عاشق هوشنگ بازی این کادرم.من اینجور وخدا مخصوصا با نسخه پیچا بدجور مخلوط میزنم!!!!
خوبی رکی جونم؟


مرسی عزیزم

مهدی سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:48 ق.ظ http://shabahang-maah.blogfa.com/

نمی دونم باید به داروی ایرانی بودنش بخندیمک
یا به هواس پرتی جوانها
هیچکی تقصیر نداره
تو همون اثبات خدا با علت و معلول - میشه باعث همه اینها با علت و معلول به همون خدا رسید مگه نه ؟!
ما ایرانی ها یه عادت بد داریم (نیست من 30 سال اروپا بودم ! ) و اون اینه که میخوایم با بد کردن دیگران و اشتباه کردنشون خودمون رو خوب جلوه بدیم
مثلاً وقتی یکی دانشگاه قبول میشه و ما نمیشیم - میگیم حالا مگه کجا قبول شده؟ یا میگیم حالا معلوم نیست بتونه تموم کنه ؟ یا میگیم با پارتی بوده و ایشا... مردود بشه و ...
یا مثلاً وقتی میخوایم از اسلام بگیم - نمی یایم ضعفهامون رو پیدا کنیم - میایم میگیم : ببین اون بر چقدر فحشا هست ؟ ولی اینجا گلستونه ...
ببخشید
خیلی هاش به نوشته شما ربطی نداشت ولی دلم از جای دیگه ÷ر بود اینجا نوشتم
مواظب خودت باش

مهدی سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:50 ق.ظ

راستی
واقعاً یه بچه رو بهبود بخشیدیا

محمد سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:44 ب.ظ http://h-no-h.blogsky.com/

قدیم که بیمار می شدیم، دوره ی بیسوادی بود و پزشک می گفت چه دارویی نوشته است و نحوه ی استفاده اش را هم می گفت، به نوشته ای که داروخانه روی دارو می نویسد اکتفا نمی کرد، که آدم بیسواد برایش آن نوشته کفایت نمی کرد، شاید برای بیماران دوباره باید گفت چه نوشته ایم و چگونه استفاده کن...

همیشه توضیح میدادم و میدهم . اما توی طرح وقتی تراکم کار زیاد میشد ، گاهی از دستت در میرفت که برای همه 100 تا مریضی که در روز میبینی توضیح بدی . حتی میتونم درک کنم توی اون شلوغی مسوول داروخانه چرا اشتباه کرده ... 1 نفر و اینهمه مراجع ، سخته

نجمه رستمی چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:22 ب.ظ

دکتر سارا چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:44 ب.ظ http://drsara.blogfa.com


برا منم یه اتفاق اینجوری افتاد
برا مریضم که یه خانم نسبتا جوونی بود و از بیخوابی و اضطراب شکایت داشت الپرازولام نوشتم و دستورشم نوشتم شبی نصف قبل خواب
چند روز بعد اومد درمونگاه گفت خانم دکتر از وقتی دارم اون داروها رو میخورم خیلی بی حالم و همش سرگیجه دارم و میخوابم و وقتی دارو رو نشونم داد میبینم پشت قرص براش دستور زدن قبل از غذا یک عدد
اتفاقا اثر نسخه منم باقی بود که قبل خواب نصف نوشته بودم
درسته اونا هم خسته میشن ولی خب کار حساسی دارن هم اونا هم ما


آره ولی خوب ، باید سعی کرد خطا را به حداقل رسوند . من که مسوول داروخانه را دعوا کردم اما میفهمم دلیل اشتباهشو

نوشا جمعه 22 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:27 ب.ظ

واقعا با این سیستم داروخونه هامون باید روزی هزار بار خدا رو بخاطر داروهای آبکی مون شاکر باشیم...برای منم زیاد پیش میاد...متفورمین مینویسم متورال میده به مریض همراهش 2تا داروی ضد فشارم میخورده...بعد یه هفته مریضه میاد میگه خانوم دکتر من سرم گیج میره همش...دیگه بدبخت بی اسش سر به فلک زده بود فشارش مدام افت میکرد...

اکسترن شنبه 23 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:03 ب.ظ

سلام خانوم دکتر خسته نباشید
میشه لطفا اسم آهنگ وبلاگتونو بگین؟!
ممنون

سلام .
حیلت رها کن عاشقا از مسعود شعاری

مهدی یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:53 ق.ظ http://shabahang-maah.blogfa.com/

...

مهدی شنبه 30 دی‌ماه سال 1391 ساعت 05:56 ب.ظ http://shabahang-maah.blogfa.com/

رفتی مرخصی ؟

هستیم در خدمتتون

مهدی یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:46 ق.ظ http://shabahang-maah.blogfa.com/

اگه بازی رو بلد باشی اون وقت با تاس بد هم خوب بازی میکنی ...
خدمت از ماست
دیدم بهبود اون بچه هِ زیاد طول کشید - گفتم شاید رفتی و اندر خَمش موندی
نمیخوای پست جدید بزاری ؟

بعضی وقتها بعضی تاسهای حریف انقدر خوبند که نمیدونی چطور جمعش کنی !
به زودی مینویسم . حسش بیاد !!!

مهدی یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:43 ب.ظ http://shabahang-maah.blogfa.com/

حست منو کشته خانم دکتر . . .

مهدی سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:04 ق.ظ http://shabahang-maah.blogfa.com/

نه بابا
خبری نیست

مهدی پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:47 ب.ظ http://shabahang-maah.blogfa.com/

اَه
آپ کن دیگه
با این موسیقیِ ... وبلاگت
... = تاپ - یه جوریه ... به خدا

بده ؟ خوبه ؟

میثم جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:53 ق.ظ

حالا که پست جدید نمی ذاری حداقل سوال منو به زبان ساده جواب بده لطفا .
چرا وقتی فشار خون میاد پایین آدم دچار سرگیجه میشه؟!
آیا حجم خون میاد پایین؟! خب چرا اصلا حجمش کم میشه مگه بدن تنظیمش نمیکنه؟!! آیا قند خون میاد پایین ؟! آیا املاح خون کمبود داره؟! آیا رگها گشاد میشه؟! چرا پس رو سرم نوشته محلول سدیم؟! پس قندش کو؟! اگه فقط محلول سدیم چاره سازه پس چرا میگن قند خون اومده پایین؟! چرا اصلا آدم دچار تهوع میشه؟! تهوع بخاطر عدم تشخیص سیستم عصبی بین مسمومیت و سرگیجه است؟؟!! یا واسه بالا بردن فشاره؟! چرا اصلا هر کسی یه چیزی میگه؟!

دلایل زیادی میتونه داشته باشه . باید دید چقدر تکرار میشه و بررسی شه . افت قند هیچ ربطی به افت فشار خون نداره .

خانوم دکتر پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:20 ب.ظ http://ims2001.blogfa.com

خدا به مریض و صد البته مسیول داروخونه چقدر لطف داره...

خیلی زیاد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد