ایراندخت

دختری از ایران زمینم ، در پی بهبود آدمی ...

ایراندخت

دختری از ایران زمینم ، در پی بهبود آدمی ...

با پرستارها

توی کشیکها گاهی باید از دست بیمارها نالید گاهی پرستارها . گاهی که پرستارهای اورژانس تصمیم میگیرند که آدم رو زجر بدهند ادم باید فاتحه یه ذره آرامش رو هم بخونه . یکی از روزهای پربار نورولوژی بود که شانس یه دفعه بهم رو کرد و دکتر (ا) گفت ساعت 2  بعد از ظهر مریض اورژانس رو دیده و اردر کرده اگه آزمایشهاش نرمال بود مرخصه . دیگه نمیخواد من برم اورژانس . من هم خوشحال ساعت دو و نیم رفتم اورژانس که آزمایش مریض اومده ؟ گفتند نه . گفتم اگه اومد نرمال بود صدام نکنید . میرم بخوابم . گفتند چششم ! چشمتون روز بد نبینه ! چشمام تازه گرم شده بود که تلفن پاویون زنگ زد : إ خانم دکتر خواب بودید ؟  _ بفرمایید ؟ چی شده ؟   _مریض آزمایشهاش اومده .    _خوب چی داره ؟   _ هموگلوبینش 12 است .إإإإإإإإإإإإ بقیه اش هم نرماله .   و این وسط صدای یکی دیگه از پرستارها میومد که : گفتم زنگ نزن خوابه ! 

حالا این ماجرا مال اورژانس بود . همون شب ساعت 5 از بخش زنگ زدند که سرم مانیتول واسه مریض 500 سی سی گذاشتید همه اشو بگیره ؟ جالبه که این اردر رو ساعت 6 بعد  از ظهر گذاشته بودم !   

حالا شما بگید . ما با این پرستارهای مهربون چی کار کنیم ؟!!

نظرات 1 + ارسال نظر
یه هم اسم یکشنبه 15 دی‌ماه سال 1387 ساعت 06:44 ب.ظ http://daftar_khaterat.blogsky.com

خوش به حالت خانم دکتر که تنها دغدغه ات پرستارهان .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد