میخوام خاطره چند تا اتفاق عجیب توی پاویون بیمارستان ف رو براتون تعریف کنم ، جالب اینجاست که این اتفاقات برای کسانی افتاده که توی بیمارستانهای دیگه از فعالترین اینترنها بودند !!!!!!!!!!
ماجرای اول :
ساعت 2 شبه . اینترنهای a ، b و c توی پاویون خوابند . تلفن زنگ میخوره . a بیدار میشه و گوشی رو بر میداره . با b کار دارند . میره بالای سر b و میگه مریض داری . b هیچ عکس العملی نشون نمیده . a میره میخوابه .
ساعت 3 شبه . صدای کوبیدن در به گوش میرسه . b بیدار میشه .یک احساس discomfort اذیتش میکنه . بلند میشه و کولر رو روشن میکنه . a و c همچنان خوابند . صدای در قطع نشده . b مجددا به خواب میره .
ساعت 3:30 شبه . صدای فریادهای مرد پشت در به گوش میرسه . c بیدار میشه . مرد میگه گوشی رو بد گذاشتید . گوشی را درست میکنه . تلفن زنگ میخوره . از اورژانسند : یک ساعت و نیمه داریم در میزنیم . ترسیدیم همتون مرده باشید !
ماجرای دوم :
ساعت 5 صبحه . اینترنهای a ، b ، c و d خوابیده اند . تلفن زنگ میخوره . a بیدار میشه . نمیدونه چرا بیدار شده . میره بالای سر b و میگه : خمیر دندون داری ؟ b : نه . a : نمیدونی c داره ؟ و میره میخوابه . و تلفن همینطور زنگ میزنه !
ماجرای سوم :
اینترنهای a ، b و c ساعت 3 خوابیده اند . ساعت 6 تلفن زنگ میزنه . a بیدار میشه . با b کار دارند . صداش میکنه و b میره پایین . متاسفانه b توی اورژانس faint میکنه !! تلفن میزنه به a که کاورم کن . a هم با خوشرویی قبول میکنه و میره با آرامش میخوابه !
حالا قضاوت با خودتونه . غذای بیمارستان ف توش چیزی بود یا فضاش ؟؟!!!!!!!
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
صفیر مرغ بر آمد بط شراب کجاست
فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشید
پروردگارا ! در سال جدید ما را از دشمن ، دروغ و خشکسالی دور بدار !
سلام
این مطلب دیشب به دستم رسید . دلم نیومد که عمومیش نکنم .
سخنرانی ونه گات نویسنده آمریکایی در مراسم فارغ التحصیلی دانشگاه MIT :
چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است !
کسب جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی برای فیلم
جدایی نادر از سیمین
را به همه هم میهنانم تبریک میگویم
سخنان اصغر فرهادی هنگام دریافت جایزه اسکار :
At this time many Iranian all over the world are watching us and I imagine them to be happy they are happy not just for an award or a film or a filmmaker, but because at the time when talk of war intimidation and aggressionare exchanged between politician, the name of Iran is spoken here through itsglorious culture, a rich and ancient culture that has been hidden under theheavy dust of politics.I proudly offer this award to the people of my country, the people who respect all cultures and civilizations, and despise hostility and resentment.thank you so much, thank you.
پنومونی داره . براش کوآموکسی کلاو و آزیترو نوشتم . کلی براش توضیح دادم درباره نحوه مصرف داروها . آخرش که داره میره میپرسه : نذارم یه چرک خشک کن تمام شه بعد اون یکی را شروع کنم ؟!! میگم : نه . باید با هم بخورید . باز شک داره : مطمئنید اشکالی نداره ؟!!!!!!!!!!
امروز مریضی داشتم که یاد 2 نفر از بهترین اساتیدم را برایم زنده کرد . دکتر الف قلب و دکتر ک جراحی . بیمار این دو بود . از ماجراهای بستریش در بیمارستان گفت . دکتر الف که او را با فرد دیگری اشتباه گرفته بود . نگرانیها و پیگیریهای دکتر الف . صحبتهایی که با بیمار داشت . عمل جراحی دکتر ک که از معدود جراحانی بود که جرات عمل فئوکروموسایتوم را داشت . صحبتهای بعد از عملش . همه و همه ... مریض که صحبت میکرد من اساتیدم را میدیدم و کلام آنها را میشنیدم . حتی حالت نگاه دکتر ک وقتی از سختی عمل میگفت : فشارت زد بالا اما زود جمعش کردم . و حالتی که دکتر الف دست به شانه های بیمار میزد . و همدلیهاشان ... دلم هوایشان را کرده . از این اساتید بسیار آموختم . و از اساتید دیگر ... ممنونم .
از دردهای کوچک است که آدم مینالد . وقتی ضربه سهمگین باشد لال میشوی .
در گاهشماریهای گوناگون ایرانی، علاوه بر این که ماهها نام داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. برای نمونه روز نخست هر ماه « روز اورمزد »، روز دوم هر ماه، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم هر ماه، اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم هر ماه، شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم هر ماه، « سپندارمز » بودهاست. سپندارمز لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق میورزد. زشت و زیبا را به یک چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان سپندارمزگان را بهعنوان نماد مهر مادری و باروری میپنداشتند.
در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی میشدهاست که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن میشد، جشنی ترتیب میدادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلاً شانزدهمین روز هر ماه، « مهر » نام داشت و که در ماه مهر « مهرگان » لقب میگرفت و میبینیم که چگونه هر جشنی با معنی و مفهوم عمیق خود برای مردم شادی میآفرید.
روز آبان در ماه آبان جشن «آ بانگان » است یعنی جشن ستایش آب و روز آذر در ماه آذر جشن « آذرگان » است یعنی جشن ستایش آتش و همین طور روز پنجم ماه دوازدهم ( اسپند )، « سپندارمز » یا « اسفندار مذ » نام داشت که جشنی با همین عنوان میگرفتند. « سپندارمزگان » روز زن و زمین است.
روز پنجم اسفندماه در همه گاهشماریهای ایرانی به عنوان روز جشن سپندارمزگان شناخته میشود.
در باور ایرانى مرد داراى قدرت مردانگى و تفکر و خردورزى بیشترى است، در برابر آن زن نیز داراى مهر ورزى، عشق پاک، پاکدامنى و از خودگذشتگى فراوان ترى است که هر یک از این دو به تنهایى راه به جایى نبرده و حتى روند پویایى گیتى را هم به ایستایى مى کشانند. اگر مردان بدنه هواپیماى خوشبختى اند، زنان موتور آن اند که پیکره بى موتور و موتور بى بدنه هیچ کدام به تنهایى به اوج سعادت نمى رسند بلکه ذره اى حرکت و جنبش هم برایشان ناممکن است. اشوزرتشت خوشبختى بشر را وابسته به میزان دانش و خرد انسان مى داند نه جنسیت و قومیت و رنگ و نژاد و از دیدگاه وى همه انسانها _ همه زنان و مردان _ داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزینش همسر آزاد شمرده و عشق پاک و دانش نیک را دو معیار اصلى مى داند و خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشویى در این مى داند که هر یک بکوشند تا در راستى از دیگرى پیشى جویند .
در این روز مردان به همسران خود هدیه میدادند. مردان زنان خانواده را بر تخت شاهی مینشاندند و از آنان اطاعت میکردند و به آنان هدیه میدادند. این یک یادآوری برای مردان بود تا مادران و همسران خود را گرامی بدارند و چون یاد این جشن تا مدتها ادامه داشت و بسیار باشکوه برگزار میشد همواره این آزرم و احترام به زن برای مردان گوشزد میگردید.
سپندارمزد نگهبان زمین است و از آنجا که زمین مانند زنان در زندگی انسان نقش باروری و باردهی دارد جشن اسفندگان برای گرامیداشت زنان نیکوکار برگزار میگردد . ایرانیان از دیر باز این روز را روز زن و روز مادر و در حالت کلی این روز را روز عشاق می نامیدند.
امروز بعضی زرتشتیان آنرا در روز اسفند (سپندارمذ - پنجمین روز) از ماه اسفند (سپندارمذ) برابر با بیست و نهم بهمن در گاهشماری خورشیدی امروزین برگزار میکنند.
سپندارمزگان بر همه ایرانیان فرخنده باد
برگرفته از ویکی پدیا
ـــ آقای مشاور عزیز
امیدوارم بتوانید به من کمک کنید. چند روز پیش من از خانه خارج شدم تا به سر کارم بروم. هنوز از خانه دور نشده بودم که ماشینم خراب شد و مجبور شدم تا خانه پیاده برگردم. وقتی وارد خانه شدم نتوانستم آنچه را می بینم باور کنم. دختر همسایه توی خانه ما بود!
من 32 ساله هستم، شوهرم 34 ساله است و دختر همسایه فقط 19 سال دارد. ما 10 سال است که ازدواج کرده ایم. شوهرم اعتراف کرد که از شش ماه پیش با دختر همسایه رابطه دارد.
مشاور عزیز. من نگران و دل شکسته هستم و شدیداً به کمک شما نیاز دارم. لطفاً به من کمک کنید.
ارادتمند، شیلا
پاسخ مشاور:
ـــ شیلای عزیز
من درد شما را می فهمم. خراب شدن ماشین مشکل بزرگی است. با توجه به آنچه که توضیح دادی، احتمال می دهم مشکل از موتور باشد. لوله های بنزین را چک کن که آشغال تویشان گیر نکرده باشد. اگر تمیز هستند، شاید پمپ بنزین اشکال پیدا کرده باشد. اگر آن هم نبود باید انژکتور را چک کنی. امیدوارم توانسته باشم به تو کمک کنم.
ارادتمند، مشاور
با تاخیر مینویسم :
and golden glob goes to the film from country of
Iran
Separation
خدا این پسر عموهای ما را شفا بده . توی این سرما آتش روشن کرده اند و دورش نشسته اند ! تازه من را هم دعوت میکنند . فکر نمیکنند که فردا به علت سرماخوردگی باید ردیف شن جلوی خونه ما ؟!
حسرت چیزی که در گذشته داشتی را نخور . به این فکرکن که در آینده چه چیزی پیش روی توست . آینده ات را با امید و ایمان بساز . تلاش کن برای خوشبختی .
خوشبخت باشی و شاد که این ، آرزوی قلبی من است .
آرزو میکردم
که تو خواننده شعرم باشی
راستی شعر مرا میخوانی ؟؟
نه دریغا هرگز
باورم نیست که خواننده شعرم باشی
کاشکی شعر مرا میخواندی ...