ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
امروز با سرپرست پزشک قانونی شهر صحبت میکردم . از ماجرای قتل کسی پرسیدم که از آشنایانمان بود . مردی ۸۷ ساله ، موقر ، خیرخواه و باشخصیت که زمانی که کسی برای تحصیلات ارزشی قایل نبود فوق لیسانس شیمی اش را گرفته بود . سالها دبیر دبیرستانهای شهر بود و بعد از بازنشستگی باغی خریده بود و در آن ساکن شده بود . حدود یک ماه پیش ، شبانه عده ای به باغش میروند و بعد از کشتن سگهایش ، او را نیز میکشند . خفه اش میکنند . به همین سادگی . نه قاتلی دستگیر شده و نه پیگیریی از طرف نیروی انتظامی و دستگاه قضایی صورت گرفته . تمام . پرونده فراموش شده است ....
خانم دکتر خبر دیگری نیز داشت . چندی پیش تعدادی دزد گلوی زن جوانی را به جرم به دست داشتن النگو آنقدر فشار داده بودند که چشم هایش نیز پر از پتشی شده است . خوشبختانه زنده مانده است . اما این پرونده هم به جایی نرسیده .
نمیدانم چطور هنوز جرات میکنم در خیابان راه بروم .
من سربازی ، افسر پلیس راه بودم.در اون 9 ماه دوران سربازی ، چیزهایی با چشم خودم دیدم که اگه کسی برام تعریف می کرد باورنمی کردم! وای به روزی که بگندد نمک! تنها تجربه ای که از اون دوران یاد گرفتم این بود که آدم تو این کشور جوری زندگی کنه که هیچوقت گذرش به قانون نیفته چه متهم باشه چه شاکی.
نگو رکییییییییییییییییییی
به قول در هر نفس دو شکر واجب است ..... و حالا گویی این اتفاق برای ما افتاده است.
از این هم بالاتر !
سلام
دیگه رسما داریم به تیتر پست قبلتون میرسیم!
سلام ...
بعلهههه !