ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
جمعه آخر سال را اصلا دوست ندارم . اصلا ...
امروزم فقط با فکر کردن گذشت و مرور خاطرات ... حتی سرعت اینترنت مناسب نبود که بتوانم سایتی را درست و حسابی باز کنم یا بروم توی f.b چرخ بزنم . نمیدانم چرا این جمعه پایانی اینقدر برایم تلخ و خسته کننده بود . نمیدانم .
روزهای تازه در پیش است . روزهایی پر از بوی بهار . درخت بادام خانه مادربزرگ برگهایش خودنمایی میکنند . درخت زردآلوی خانه پر از شکوفه است . باغچه دیگر سبز است . بهار می آید . روزهای تازه و امیدهای تازه .
این جمعه هم رفتنی است ...
خوشبحالتون که فقط جمعه آخر سال رو دوست نداری! من که از کل سال خوشم نمیاد !! مخصوصا از لحظه مزخرف سال تحویل و اون لوس بازیهای بشدت تهوع آور مجریهای تلویزیونی...
من به تحویل سال خیلی علاقه دارم اتفاقا !
سوم فروردین سی سالم میشه ! لحظات بسیار عجیبی رو دارم میگذرونم. احساس کسی رو دارم که لحظات آخر عمرش رو داره میگذرونه ! گیجم . تازه می فهمم زندگی اون چیزی نیست که من همیشه متصور بودم ! زندگی خیلی ساده است . ساده تر از اون همه زرق و برقی که طی این همه سال ازش تو ذهنم ساخته بودم. این روزها یه غم غریب تو دلم سنگینی میکنه که علتش رو متوجه نمیشم. دلم یه چیزی میخواد که نمیدونم چیه... دلم میخواد از خودم دور بشم اما افسوس که هر جا برم "خودم" همراهمه!
روزهای قبل از سی سالگی همینه . دقیقا تا یه چند ماهی بعد از سی سالگی . بعدش همه چیز مثل قبل میشه . نگران نباش . زندگی میگذره . چه خوبش ، چه بدش ، هیچکدوم ماندگار نیست .
من نگران نیستم . فقط کمی گیجم . گیج بخاطر اینکه از زندگی چی باید بخوام که خودم نمی دونم؟! هر چی نگاه می کنم نمی فهمم چی میخوام یا چی باید بخوام...
تمرکز کن روش . داشته ها و علایقتو کنار هم بگذار و راهو پیدا کن .
یعنی سال خوبی نداشتی که با فکر کردن بهش ..
این روزهای آخر سال کمی برایم تلخ و گزنده بود .
اتفاقا به قبل تر از امسال فکر میکردم . روزهای خوش و پر هیاهویی که خیلی بی دغدغه بودم ...
آره آفرین ! سالهای قبل تر ، سالهای بی دغدغه !
سلام
پیشاپیش سال نو مبارک
سلام . ممنون . همچنین بر شما
امروزم آخرین دوشنبه هست!!!واااای منم حالم خوش نیست....چقدر بده که زندگی ما فقط کتاب و جزوه و تست هست ولابه لاش گاهی اخباری روزنامه ای و بحثی مختصر باهم درباره سیاست یا رشته های رزیدنتی و همین و همین!!!
امروز به این قضیه فکر کردم و بسی حالم خراب شد!!!بدتر اینکه در حال تست زدن میبینم به سلامتی همه چی فراموش شده!!!این یعنی که امسال فقط در سراب تست و کنکور گذشت و زندگی بی زندگی!!!
حستو با تمام وجود لمس میکنم . من هم همه چیز یادم رفته . اما باید سعی کنیم بخونیم و ناامید نشیم . من که به قبولی تو امید دارم
هنوزم عاشق پزشکیم اما ....
تازه اگر هم قبول نشیم میتونیم امیدوار باشیم که سال دیگه وضعمون بهتر باشه . اما الان باید تلاش کنیم که همین امسال نتیجه بگیریم .
آخه این هم رشته بود اومدیم ؟؟؟؟ همه اش استرس !
خدا به دادمون برسه فقط !
منم به قبولی هر دوتون امید دارم!
پ ن : چقدر من نظر میذارم . نظر دونم پاره شده انگار!!
مرسی
سوزن نخ بردار بدوز ! شب عیدی خوب نیست نظردونت پاره باشه !
اولین بار است می شنوم کسی اخرین جمعه سال را دوست ندارد، در این که عصرهای جمعه غم انگیزند شکی نیست اما اخریش بیشتر، نمی دانم !!!
تابحال درخت بادام ندیده ام، امید دارم همیشه زندگی تان مانند باغچه های بهاری سبز باشد.
بهانه ایست برای آنکه دلگیری ام را از سر وا کنم و تقصیرش را بیندازم به گردن جمعه آخر سال ! وگرنه من هم نشنیده ام !!!
ممنونم از آرزوی خوبتان . برای شما هم آرزوی دل خوش دارم . و ضمنا امیدوارم هم درخت بادام ببینید و هم زرد آلو . آن هم در بهار !
یه چیزی میگم نه نگید! رشته شما با همه خوبی ها و بدی هاش ، یه خوبی داره (البته تو این مملکت مزیت محسوب میشه) که شاید فقط یکی دو رشته دیگه همچین خصوصیتی داشته باشن. اگه گفتی؟!!!
نمیدونم