ایراندخت

دختری از ایران زمینم ، در پی بهبود آدمی ...

ایراندخت

دختری از ایران زمینم ، در پی بهبود آدمی ...

فرصت

هنگامی که به روزهای گذشته عمر خویش مینگرید ، 

میبینید که روزها به سرعت گذشته اند .  

زمان کم است  

و هیچ کس در این عالم فرصت زیادی برای زیستن ندارد . 

     

ریچارد باخ   

6/11

شخصیت شما زمانی رشد میکند که از حس تشخیص والای خود پیروی کنید و بی آنکه مطمئن باشید آرمانهایتان عملی هستند ؛ به آنها اعتماد کنید .  

    

   ریچارد باخ   

قدیم و جدید

 میگویند قدیمها ، وقتی پدران و مادران ما جوانتر بودند ، ماه رمضان اجر و قرب ویژه ای داشته . کسی در ماه رمضان شراب نمیخورده ، روزه خواری نمیکرده ، رفتارها متعادل بوده و مردم صبور .

چند روز پیش در درمانگاه ، پرسنل را وقتی به من لواشک تعارف میکردند متعجب کردم ! ابتدا اصرار آنها مبنی بر اینکه بخورم و انکار من ... . وقتی فهمیدند روزه ام انگار با یکی از دایناسورهای منقرض شده روبرو شده اند ! انگار نه انگار که طبیعی است کسی در ماه رمضان روزه باشد .  

پ.ن: چقدر بده که نوشتنت نیاد . کلی حرف برای گفتن باشه اما توان نوشتن ...  .  

دلم گرفته ای دوست...

دلم گرفته ، ای دوست ! هوای گریه با من ؛

گر از قفس گریزم ، کجا روم ، کجا ، من ؟

کجا روم ؟ که راهی به گلشنی ندانم ،

که دیده برگشودم ، به کنج تنگنا ، من .

نه بسته ام به کس دل ، نه بسته کس به من نیز،

چو تخته پاره بر موج ، رها ، رها ، رها ، من .

ز من هر آنکه او دور، چودل به سینه نزدیک ؛

به من هر آنکه نزدیک ، ازو جدا، جدا ، من !

نه چشم دل به سویی ، نه باده در سبویی

که تر کنم گلویی به یاد آشنا ، من .

ز بودنم چه افزود ؟ نبودنم چه کاهد ؟

که گو یدم به پاسخ ، که زنده ام چرا من ؟

ستاره ها نهفتم ، در آسمان ابری ــ

دلم گرفته ، ای دوست ! هوای گریه با من ...

سیمین بهبهانی

زیاد که باشی ...

چه رسم جالبی است !!!
محبتت را میگذارند پای احتیاجت …
صداقتت را میگذارند پای سادگیت …
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت …
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت …
و وفاداریت را پای بی کسیت …
و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بیکس و محتاج !!!
.آدمها آنقدر زود عوض می شوند …
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است …
.زیاد خوب نباش …
زیاد دم دست هم نباش …حکایت ما آدم ها …
حکایت کفشاییه که …
اگه جفت نباشند …
هر کدومشون …
هر چقدر شیک باشند …
هر چقدر هم نو باشند 

تا همیشه …
لنگه به لنگه اند …
کاش …
خدا وقتی آدم ها رو می آفرید …
جفت هر کس رو باهاش می آفرید …
تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها …
به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند…
.
زیاد که خوب باشی دل آدم ها را می زنی …
آدم ها این روزها عجیب به خوبی ، به شیرینی ، آلرژی پیدا کرده اند …
زیاد که باشی ، زیادی می شوی  

                                                             

بر گرفته از یک ایمیل زیبا

رویا

وقتی کوچک بودیم رویاهایی بزرگ داشتیم . اکنون که بزرگ شدیم رویاهایمان به همان نسبت کوچک شده .  

کاش هنوز کودک بودیم .

سلام خانم وزیر

خانم وزیر ؛ 

گویا شما پزشک خانواده نبوده اید و از مشکلات آن اطلاعی ندارید . 

گویا شما با بیماران معتادی که برای دریافت دیازپام و کلونازپام به صورت اورژانس به درمانگاه مراجعه میکنند برخورد نداشته اید . وگرنه میدانستید که پزشک خانواده با چه تهدیدهایی روبه روست ! 

گویا شما با ویزیت ارزان پزشک خانواده بیماران را معالجه نکرده اید . وگرنه میدانستید چه زیادند آنها که به دلیل یک سرماخوردگی ساده در طول یک هفته ۱۲ مرتبه به درمانگاه مراجعه میکنند ! 

گویا شما با بیماران اورژانسی که به تشخیص خودشان اورژانسی بودنشان مشخص میشود برخورد نداشته اید . وگرنه میدانستید چه بسیارند آنها که با یک عطسه به صورت اورژانسی مراجعه میکنند یا به دلیل بیخوابی و نیاز مبرم به دیازپام پزشک را از خواب بیدار میکنند ! 

گویا شما نمیدانید ما ایرانیها با تمام وجود به ضرب المثل ( هر چی پول بدهی آش میخوری ) معتقدیم و اگر برای خدمات یک پزشک پولی نپردازیم احساس میکنیم پزشک حاذقی نیست ! 

گویا شما در مرکزی کار نکرده اید که بیماران به دلیل اینکه با تشخیص خودشان به دارویی ، مثلا پنی سیلین ، نیاز دارند و پزشک برایشان تجویز نکرده ، شیشه های درمانگاه را میشکنند ! 

گویا شما به عنوان پزشک خانواده در محلی کار نکرده اید که بعد از بکسال از خروج از منطقه و اتمام قراردادتان ،  از شبکه بهداشت به شما اطلاع دهند که به دلیل وضع نابسمان مالی شبکه ، ۲۰٪ چند ماه پایانی کارتان به شما پرداخت نخواهد شد ! 

گویا شما عادت به نظر دادن نداشته اید و یا کسی پیش شما نظری نمیداده است ، وگرنه به نظرات پزشکانی که با تصمیمات شما مخالفند اندکی توجه میکردید .  

لطفا به اعتبار ، سلامت و کسوت همکاران خود احترام بگذارید .

درمانگاه نوشت

خنده ام میگیرد . به مردم ساده دلی که فقط با یک برخورد خوب ، شیفته میشند و میپرسند : شما چه روزهایی اینجا هستید ؟  و نمیدانند که تو در حالی که تاریخ دقیق شیفتهاتو میگی ، توی دلت هزار بار آرزو میکنی که توی شیفت تو نیان .  برخورد خوبت از ته دله ، اما تنبلیت هم !

سهراب

یاد من باشد هر چه پروانه که می افتد در آب  

زود از آب در آرم
یاد من باشد کاری نکنم که به قانون زمین بر بخورد
یاد من باشد تنها هستم
ماه بالای سر تنهایی است.

احساسات ماکیان دوستانه !

 

   

یک روز به این فکر میکنی که چقدر این موجودات شادند از اینکه در باغی بزرگ مشغولند به زندگی . فکر میکنی که چقدر وضعشان نسبت به هم نوعانشان بهتر است . که آزادند و رها . که در بند نیستند . فضایی که برای زندگی در اختیارشان گذاشته شده چقدر سرسبز است . فردای آن روز میشنوی که همان باغ بزرگ ، مسلخی بوده برایشان . همان فضای سرسبز ، جایی بوده که شغالی بتواند بیاید و ...    . اینجاست که دلت میگیرد و در فلسفه اش میمانی !

یک روز دلت به حال یکیشان میسوزد که مورد تهاجم بقیه است . که نمیگذارند راحت زندگی کند . که نمیگذارند غذا بخورد . تمهیداتی میچینی تا به او بیشتر رسیدگی کنی . فردایش میشنوی که شغال ...       . خوشحال میشوی که دیروز بیشتر هوایش را داشتی . 

    

خدارا شکر

امسال را دوست دارم . پر است از بارندگی . پر است از تگرگ . پر است از باران . پر است از برف . هر چند که بعضی مواقعش ، بی موقع است ! 

و چقدر جدیدا چیزهایی که دوست دارم زیاد هستند !

آناتومی گریز

آناتومی گریز را دوست دارم . همه شخصیتهایش را . هیچ شخصیتی کامل نیست . هیچ سفید و سیاهی وجود ندارد . همه اشتباه میکنند . کسی نیست که از او در طول سریال لااقل یک لحظه بدت نیامده باشد . از مردیت که راوی داستان است گرفته تا مارک سولان که از اول با یک نقش منفی وارد داستان شد ، همه خوبیهای خاص خودشان را دارند و بدیهای خاص خودشان . راستگویی برایشان ارزش است . اما همه رازهایی دارند که برای حفاظت از این رازها دروغ هم میگویند . به وظیفه شان واقفند که کارشان نجات جان انسانهاست . به رشته شان عشق میورزند . برای انسانها ارزش قایلند . و ...  

باز عشق جراحی گرفتتم !