ایراندخت

دختری از ایران زمینم ، در پی بهبود آدمی ...

ایراندخت

دختری از ایران زمینم ، در پی بهبود آدمی ...

خواب بازگشت

دیشب خواب دیدم برای تزم باید برمیگشتم به شهر دانشجویی . تازه برام تعیین کرده بودند که یک ماه جراحی اعصاب بیمارستان ف هم باید بگذرونم . جالب اینجاست که توی خواب حس بدی نداشتم .

وای که چقدر دلم برای حال و هوای اونجا تنگ شده . 7 – 8 سال از بهترین سالهای زندگی را در اونجا گذروندم ، بزرگ شدم ، خندیدم ، گریستم و زندگی کردم . به یاد نادر ابراهیمی در : بار دیگر شهری که دوست میداشتم .....

  

شهر ، آواز نیست که رهگذری به یاد بیاورد ، بخواند و بعد فراموش کند .

هیچ کس شهری را بی دلیل نفرین نخواهد کرد .

هیچ کس را نخواهی یافت که راست بگوید که شهرم را نمی شناسم .

انسان ، خاک را تقدیس می کند .

انسان در خاک می روید چون گیاه و در خاک می میرد .

نظرات 4 + ارسال نظر
حمید احمدی چهارشنبه 26 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:54 ب.ظ http://dr_ahmadi.mihanblog.com/

چه خوابایی میبینی؟

وحشت انگیزناک !

سارا خانوم چهارشنبه 26 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:48 ب.ظ http://sokotamazrezayatnist.blogsky.com

سلام رفیق
هنوز زادگاهی؟؟؟؟
یا برگشتی منطقه ممنوعه......؟؟؟؟؟
هر جا هستی خوش باشی

منطقه ممنوعه . مرسی عزیزم .

جوراب پاره و انگشت ازاد پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:58 ق.ظ

ادم همیشه دلش واسه شهر دانشجوییش تنگ می شه..حتی اگه دوران سختی توش داشته بوده

amir یکشنبه 30 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:02 ب.ظ

سلام
خوبی شما؟
بالاخره از این خواب خوشت اومد یا نه؟
هم میگی باحالی بود هم خوب ضد حاله
تکلیفت رو معلوم کن تا ما هم بتونیم اظهار نظر کنیم
من که پایم برگردی
خاطراتت بیشتر میشه ما هم فیض میبریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد