ایراندخت

دختری از ایران زمینم ، در پی بهبود آدمی ...

ایراندخت

دختری از ایران زمینم ، در پی بهبود آدمی ...

دردسرهای آخر تز و طرح .....

سلام .  

این مدت اونقدر سرم شلوغ بود  که نتونستم ببینم اینترنت چه رنگیه !!! دو باری هم نوشتم که یه دفعه همه اش پرید !!! درگیر تز بودم که دفاع شد و تمام !!! بعد هم درگیر طرح شدیم و بالاخره انتخاب اول صورت گرفت ! سر دفاع خیلی اذیتم کردند . البته کار جدیدی نبود اما خاص تر بود !!! اولش کلی اذیتم کردند . بعد هم گفتند باید بری ۱۰۰ مورد از case هاتو بررسی کنی دوباره . ما هم هول برمون داشت که نمیشه اما موفق شدم در عرض 5/3 ساعت به 150 مورد زنگ بزنم و با 100 تاشون صحبت کنم !!!! صحبت کردنم با بعضی از اونها ماجراهایی داشت جالب که چند تاییشونو مینویسم .  

case شماره 1 )  

_ سلام خانم . عذر میخوام مزاحم میشم . میخواستم بدونم شما یا یکی از آشنایانتون سال پیش توی بیمارستان ... زایمان داشته اند ؟ 

_ من آقام !! 

_ إإإإإإ ؟!! 

case شماره 2 ) 

_ سلام آقا . شما خانمتون پارسال ... 

_ من مجردم !!! 

_ ببخشید ! از خانمهای آشنا ...؟ 

_ داداشم بوده !! 

_ إإإإإ داداشتون ؟! میشه شماره اشون رو لطف کنید ؟ 

_ بله . شماره من رو از کجا آوردید ؟!( با لحنی شیطنت بار ! ) 

_ از پرونده زن داداشتون . 

case شماره 3 )    یک خانم مسن بود که گوشهاش سنگین بود . 

_ سلام . شما پارسال زایمان کردید ؟ 

_ من 30 ساله نزاییدم !!! دخترم بوده .

_ هستند؟

_ خونه اشو عوض کرده . تلفن نداره . بگم کی زنگ زد ؟ 

_ اصلا نگید کسی زنگ زد ! 

_ خدا عمرت بده مادر !! 

case شماره 4 ) 

_ سلام آقا . شما خانمتون یا خانم آشناهاتون پارسال ...؟ 

_ نه . خانم ... رو میگید ؟ 

_ بله بله !!!! 

_ شوهرش مرده . 

_ إإإ؟ چه بد ! ببخشید مزاحم شدم !!! 

 

و الی آخر .... 

------------------------------------------------------------------------------ 

دعا کنید طرحم بد جا نیفتم .

نظرات 7 + ارسال نظر
باران سه‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1388 ساعت 04:54 ب.ظ http://baranbanoo.persianblog.ir

کیس شماره ۳ خیلی خیلی باحال بود...
:)
مبارکه

مرسی

پزشک 78 چهارشنبه 2 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:52 ق.ظ http://med78.wordpress.com

چه جالب ...کلی خندیدیم
این رونده ها واقعا حکایتی هستند ها....کلا پایان نامه حکایتی است

دکتر نفیس چهارشنبه 2 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:03 ق.ظ http://drnafis.blogfa.com

۱ و ۳خیلی باحال بود!
مبارکه تمومیدنت

مرسی

یک دانشجوی پزشکی پنج‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:52 ق.ظ

چه مکالمات جالبی بود!ایشالله جایی که دوست دارین میفتین!

سارا خانوم پنج‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:55 ب.ظ

سلام عزیزکم.......
خیلی خندیدم.....
بابا ای ول به این همه ..........
میدونی صادقانه بگم از دستت هم کفریم هم عصبانی.......هم دلتنگتم......هم میدونم این روزای اخر دانشجویی چقدر ارزش داره که خوش باشی........مخصوصا با هم دوره هات..........باری...........ما صبوریم......تا بعد رفیق

من هم دلم برات تنگ شده . به خدا گرفتارم . اگه شک داری از دوستام بپرس!

ماهی سیاه کوچولو جمعه 4 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:47 ق.ظ

;)))

بازم مبارک باشه خانومی

ممنون.

یاسی جمعه 4 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:05 ب.ظ

سلام.امیدوارم جات خوب باشه.به امید خدا.خبر بده کجا رفتی

حتما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد