ایراندخت

دختری از ایران زمینم ، در پی بهبود آدمی ...

ایراندخت

دختری از ایران زمینم ، در پی بهبود آدمی ...

یه غریبه !!!!

        

از اوایل بهمن پارتیشن بندی پاویون بیمارستان ص تمام شد و اتاقکهای ما به بهره برداری رسید . توی هر پارتیشن یک یا دو تخت هست ، یه میز عسلی و یه تلفن . در اتاقکها هم پرده های کلفت خردلیه . این پارتیشن بندی باعث نشده که صدای تلفن همدیگه رو نشنویم یا اینکه اگه توی یکی از اتاقکها جمع شدیم مجبور نباشیم سر و صدای کمتری به راه بیندازیم ( تازه بدتر هم شده ، چون نمیدونیم توی اتاق بغلی ممکنه کی به حرفهامون گوش بده !!! ) اما لااقل یه حریم شخصی داریم که اگه حوصله نداشته باشیم میتونیم ازش لذت ببریم .  

چند روز پیش وقتی وارد اتاقم توی پاویون شدم دیدم یه نفر روی تخت کنار تختم خوابیده ! تا اون لحظه ندیده بودمش . با ورود من بیدار شد . فکر کردم شاید از اینترنهای جدیده . پرسیدم دیشب کشیک بودی ؟ خندید و گفت تقریبا . آنکال بودم . تنها بخشی که توی دانشگاه ما کشیک نداره و بچه ها آنکال هستند پوسته . پرسیدم پوستی ؟ گفت آره . خسته بودم و گویا نمیخواست بره . بهش گفتم خانم دکتر شما که تلفن احتیاج نداری میخوای بری یکی از اتاقها که تلفن نداره . بیچاره بلند شد و رفت . عصر همون روز یکی از بچه ها اومد پیشم و گفت گویا هیچ کس این دختره رو نمیشناسه . به یکی گفته اکسترن اطفاله به یکی دیگه هم گفته بود استاجر ENT ؛ رفتارهای مشکوکی هم داره . تصمیم گرفتیم فردا صبح در موردش با مسوول آموزش صحبت کنیم تا بفهمیم کیه . فردا صبحش که توی بخش بودم دیدمش که اومد توی بخشمون . دیگه ندیدم کجا رفت . نیم ساعتی که گذشت سرپرستار بخش رو دیدیم که داشت با چهره برافروخته از بیرون میومد توی بخش . ازش پرسیدیم چی شده ؟ گفت : « دنبال این دختره بودم که مشکوک بود !!! انگار آب شده و رفته زیر زمین . اومد اینجا دیدم مشکوکه . پرسیدم شما ؟ گفت استاجر اطفالم . گفتم إإإإإ ! ما که این ماه استاجر نداریم ! اینو که گفتم غیب شد . حالا به مدیر بیمارستان گفتم پیگیری کنه . »  

خلاصه کنم ..... مدیر بیمارستان با همکاری حراست و خدمه پاویون توی سلف سرویس دستگیرش کرد . ازش اسم و مشخصات پرسیدند که توی لیست اسامی آموزش نبود . به نگهبانها نشونش دادند که دیگه راهش ندهند و از بیمارستان بیرونش کردند . 

خودمونیم ! چه بیمارستان و پاویون بی در و پیکری !

نظرات 16 + ارسال نظر
سینا جمعه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:44 ب.ظ http://13641110.blogfa.com

سلام دوست عزیز.
علم روز و دنیایی متفاوت!!!!!!!!!
پیشرانها و هواپیما و نقشه و کلیپ علمی و سونوتراپی و . . . !!!!!!!!!!!!!

باران جمعه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:20 ب.ظ http://baranbanoo.persianblog.ir

چقدر جناییه این پاویونتون؟ :)

کاش بجای بیرون کردن ته قضیه رو در می آوردن که هدف دختره چی بوده؟!

موافقم . امیدوار بودیم مسوولین تحقیق کنند که ....

پزشک 78 شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 05:47 ب.ظ http://78med.wordpress.com

اینجور جاها نمیشه به مسوولین بیمارستان دل خوش کرد

پاویون ما رو تو جراحی دزد می زد.حتی شناسایی هم کردیم اما حراست بیمارستان چون ما رو مستکبر میدونست برامون تره هم خورد نکرد

همین حراست یه بار گذاشته بودن تا یه اینترن خانم از مریض کتک بخوره و بعد راهشو بکشه و بره!

خجالت هم نکشید هرکی غریبه بود رو رسما بپرسید کیه و حتی کارت بخواهید این حق شماست

ممنون از دلگرمیت . آره متاسفانه، همیشه ما بیشتر مقصریم .

نیلوفر شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:43 ب.ظ http://nilouyee.blogfa.com/

یعنی چی ؟! بالاخره معلوم نشد کی بوده و اصلا هدفش چی بوده ؟!

نه !!!

سپیده شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:32 ب.ظ

جل الخالق!! چه ها که نمی‌شنوه آدم!!! مملکت که بی‌در و پیکر باشه از بقیه جاهاش انتظار بیشتری نمی‌ره!!!

سارا خانم دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:14 ب.ظ

سلام پیشی
خیلی با حال شد عزیزم........
یاد خودم افتادما.............یادت که هست ؟؟؟؟؟؟؟
راستی خیلی مشکوک میزنه.......
کنجکاویم گل کرد...........نکنه دزد بوده ؟؟؟؟؟؟
به هر حال مواظب خودت باش
خودتم ماچ کن.......
راستی چه خبر از اجانب.........؟؟؟؟؟
از بر و بچ های رزیدنت ........
دوست دارم
هزارتا ماچ

خبر خاصی نیست عزیزم . نمیدونیم کی بوده . گویا معتاد بوده و دانشجوی پزشکی ورودی ... شیراز . دلیل اینجا بودنش هم معلوم نشد .

روانپزشک نیمه دیوانه سه‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 05:13 ب.ظ

ه جالب!!!!!!!!

جوراب پاره و انگشت ازاد سه‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 09:33 ب.ظ

نکنه دزد بوده؟ !
من یه بار بعد از دو سال رفتم پاویون یکی از بیمارستانا راهم ندادن!!!

ژاندارک جمعه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 05:53 ب.ظ http://parastooyemohajer.blogfa.com

به به! عجب جایی! :دی

غریبه شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:51 ب.ظ http://dastyari.blogsky.com

سلام
خسته نباشی
یه چیزی بگم اوون غریبه من نبودم
باورم کن

باور دارم !!!!!

دکتر نفیس یکشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:14 ب.ظ http://drnafis.blogfa.com

کلا یه آدمی بوده که دنبال یه جای پارتیشن بندی شده ی گرم و نرم می گشته . بیا نیمه پر لیوانو ببینیم!!!!!!!!!!!!!!!!

سارا خانم یکشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:48 ب.ظ

ملوسکم............وای
چشم ملت روشن
پس اینطوررررر
-----------------------------
خوب میبینم سرت خیلی شلوغه
الان میخوام برات یک چیزی بفرستم
ولی ماچش یادت نره ها.......
عزیزکم........با اطفال چه میکنی
هنوزم وق میزنن یا عادی شده برات
موفق باشی پیشی

ماهی سیاه کوچولو سه‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:17 ق.ظ

خانومم، زیادم عجیب نیست. بقیه جاها هم بهتر از اینی که شما تعریف کردی نیستش. گاهی وقتی زیاد به اطرافت دقت می کنی، از اینکه داریم تو چه دنیای بی در و پیکری زندگی می کنیم، دچار وحشت می شی

باران سه‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:06 ب.ظ http://baranbanoo.persianbog.ir

کجایی؟

ایشالا جمعه آپ میکنم!!!!!

پریزاد چهارشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 09:16 ق.ظ http://zehneziba16.blogfa.com

سلام گلم.شاید دختر فراری بوده ودنبال جای خواب میگشته.
راستی اگه میشه بعضی از اصطلاحات پزشکی رو که به انگلیسی می نویسی واسه ما غیر پزشکا معنی کن.

مرتضی پنج‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:59 ب.ظ

سلام
امیدوارم منو شناخته باشی(کلاس دینامیک ماشین)
سایت خیلی خوبی دارید امیدوارم موفق باشی.
از این به بعد من جزء مشتریای ثابت شما هستم و امیدوارم بتونم از اطلاعات شما استفاده کنم.

با تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد